اشتباهات رایج دختران و پسران در دوران آشنایی و خواستگاری
دوران آشنایی قرار است فرصتی برای شناخت واقعی باشد، اما در عمل بیشتر شبیه صحنهی تمرین برای یک نمایش بینقص می شود! خیلیها در همین چند ماه تصمیم میگیرند با کسی که هنوز درست نمیشناسند، یک عمر زندگی کنند. نتیجه؟ وکلا از اشتباهات رایج شما در دوران آشنایی کار گیرشان میآید و اگر ما مشاورهای خانواده شانس داشته باشیم، یک مشاوره زوری قبل از طلاق هم پیش ما می آیید!
۱. گرفتار ذهن خوشخیال شدن
ذهن ما در دوران آشنایی، مثل یک کارگردان حرفهای عمل میکند؛ صحنههای بد را حذف میکند، خوبیها را نورپردازی ویژه میدهد. مثلاً وقتی کسی پرخاشگر است، میگوییم «نه بابا، فقط قاطع و مردونهست!» یا وقتی طرف مذهبی نیست، با اطمینان میگوییم «مهم دلشه که پاکه!» درواقع مغز، خودش را فریب میدهد تا رابطه قشنگتر بهنظر برسد.
۲. عاشق شدن قبل از شناختن
عشق وقتی زودتر از شناخت سر برسد، عقل مثل لپتاپ قدیمی هنگ میکند! آدم درگیر هیجان میشود و هرچه طرف بگوید، همان را میپذیرد. حسهای قشنگ جای منطق را میگیرند و تصمیمهای مهم، بر پایهی احساس گرفته میشوند.
۳. فراموش کردن مرزها و صمیمیت بیش از حد در رابطه
بعضیها فکر میکنند اگر در دوران آشنایی، صمیمیت جنسی یا گفتوگوهای تحریکآمیز داشته باشند، رابطه محکمتر میشود؛ درحالیکه برعکس، این کار مثل زدن رنگ براق روی دیواری ترکخورده است. شناخت واقعی در فضای احترام و فاصله شکل میگیرد، نه در هجوم احساسات زودگذر.
۴. سازش از روی ترسِ تنهایی یا بالا رفتن سن
وقتی ترس از بالا رفتن سن یا تنها ماندن میآید وسط، عقل عقب مینشیند و آدم با خودش میگوید: «عیبی نداره، درستش میکنم!» اینجاست که تفاوتهای بنیادی، مثل سبک زندگی یا باورهای دینی، نادیده گرفته میشوند و ازدواج تبدیل میشود به پروژهی «به امید اصلاح بعد از عقد».
۵. فریب خوردن از ظاهر و موقعیت مالی
چهرهی جذاب، صدای خاص، ماشین لوکس یا شغل پر زرقوبرق ممکن است چشمتان را بگیرد و قلبتان را فریب دهد. این خود شخص است که به زیبایی ظاهر و داراییهای طرف مقابل ضریب می دهد. اینجا نمی خواهیم نصیحت کنیم که چنین چیزهایی را نادیده بگیرید. اما موقع انتخاب اولویت خود را مشخص کنید. مثلا از خودتان بپرسید یک شوهر پولدار که همیشه لحن تحقیرآمیز با شما دارد را ترجیح می دهید یا یک کارمند ساده که لحن کلامش با شما مثل ملکههاست؟
۶. نادیده گرفتن زنگ خطرها (Red Flags)
بعضی نشانهها را باید جدی گرفت: اعتیاد، کنترلگری، بدبینی، ارتباط زیاد با جنس مخالف یا لذتطلبی افراطی. اما ذهن عاشق معمولاً میگوید «من میتونم تغییرش بدم!» و این جمله معمولاً مقدمهی یک تجربهی دردناک است. تغییر فقط وقتی ممکن است که خودِ فرد بخواهد، نه وقتی ما آرزو کنیم.
۷. احساس گیر افتادن در رابطه و رودربایستی
وقتی چند جلسه آشنایی جلو میرود، بعضیها فکر میکنند دیگر نمیتوانند عقب بکشند؛ چون خانوادهها خبردار شدهاند یا رودربایستی دارند. اما یادت باشد: هیچکس تا وقتی عقد نکرده، متعهد نیست. برگشتن از مسیر اشتباه نشانهی ضعف نیست، نشانهی عقلانیت است. (پیشنهاد ما به عنوان متخصصین حوزه خانواده این است که تا پیش از زمان عقد به هیچ عنوان رابطه جنسی نداشته باشید تا گرفتار ترس خاتمهی دوره آشنایی نشوید.)
۸. امید بیپایه به بهتر شدن بعد از ازدواج
بسیاری از زوجها فکر میکنند مشکلات فعلیشان با ازدواج حل میشود، درحالیکه ازدواج مثل ذرهبین است؛ خوبیها را بیشتر میکند و بدیها را هم واضحتر نشان میدهد. اگر الان از رفتار کسی دلخور میشوی، تصور نکن بعد از ازدواج بهتر میشود، اتفاقا ده برابر در چشمتان بزرگتر می شود.
۹. خیال تغییر دادن طرف مقابل بعد از عقد
«بعد از ازدواج عوض میشه!» جملهای است که باید در فرهنگ لغت روابط بهعنوان “توهم عاشقانه” ثبت شود. شخصیت آدمها محصول سالها تربیت و تجربه است، نه پروژهای برای بازسازی بعد از عقد. اگر نمیتوانی او را همانطور که هست بپذیری، پس هنوز انتخاب درستی نکردهای.
۱۰. سؤال نپرسیدن از ترس خراب شدن رابطه
وقتی از ترس اینکه مبادا طرف مقابل ناراحت شود یا رابطه به هم بخورد، سؤالات کلیدی و سخت را نمیپرسیم، در واقع داریم آگاهانه چشممان را روی حقیقت میبندیم.
مغز ما میخواهد فرد مقابل را همانطور که آرزو داریم ببینیم، نه آنطور که واقعاً هست. بنابراین، از پرسیدن هر سؤالی که ممکن است این تصویر ایدهآل و قشنگ را خراب کند، فرار میکنیم. این فرار، امنیت کاذب ایجاد میکند.
تصور کنید شما میخواهید بعد از ازدواج در شهر الف زندگی کنید، اما طرف مقابل در شهر ب مشغول کار است. اگر از ترس ناراحت شدن او، این سؤال مهم را قاطعانه نپرسید و موضوع را باز نگذارید، با خودتان میگویید:
«عیبی نداره، فعلاً این بحث رو پیش نمیکشم. حتماً بعد از عقد خودش به خاطر من راضی میشه بیاد شهر الف.»
در واقع، شما با سکوت خود یک بمب ساعتی را وارد زندگی آیندهتان کردهاید. سؤال نپرسیدن، رابطه را محکم نمیکند، بلکه یک رابطه خیالی میسازد که با اولین برخورد با واقعیت (مثلاً بعد از عقد)، منفجر میشود. سؤال سخت، دوستِ ازدواج آگاهانه است.
مخلص کلام
در نهایت باید گفت: دوران آشنایی برای شناخت است، نه نمایش. هرچه این دوره را واقعیتر زندگی کنید، احتمال پشیمانیتان بعداً کمتر میشود. عاشق بودن زیباست، اما عشق آگاهانه یک زیبایی پایانناپذیر است.