افسردگی چیست؟ از دیدگاه نظریههای مختلف روانشناسی و رواندرمانی
افسردگی یکی از رایجترین اختلالات روانی است که اغلب به عنوان احساس غم، بیحوصلگی یا ناامیدی شناخته میشود. اما آیا افسردگی در مشاوره و روان درمانی فقط یک تعریف مشخص و ثابت دارد؟ پاسخ خیر است! نظریههای مختلف روانشناسی و روانپزشکی، هر یک نگاه متفاوتی به این پدیده دارند. در این مقاله از سایت مشاوره تخصصی همدردی، افسردگی را از دیدگاه گشتالت، روانکاوی، شناختی-رفتاری، نظریه انتخاب گلاسر، روانپزشکی (DSM) و دیدگاه سیستمی بررسی میکنیم.
۱. افسردگی از دیدگاه روانپزشکی (DSM)
راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM-5) در صورتی به یک خلق و خو اختلال می گوید که شخص نتواند دیگر کارهایی که همیشه انجام می داده را به درستی انجام دهد. مثلا شخص افسرده دیگر نتواند درس هایش را بخواند، سر کار برود و کم کم دچار مشکلات و اختلاف با همسرش بشود.
در دیدگاه DSM و روانپزشکی، چند نوع افسردگی داریم:
انواع اختلالات افسردگی در کتاب راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی DSM-5-TR
۱. اختلال افسردگی اساسی (Major Depressive Disorder – MDD)
۲. اختلال افسردهخویی (Persistent Depressive Disorder – PDD) یا دیستایمیا
۳. اختلال ملال پیش از قاعدگی (Premenstrual Dysphoric Disorder – PMDD)
۴. اختلال افسردگی ناشی از یک بیماری جسمی (Depressive Disorder Due to Another Medical Condition)
۵. اختلال افسردگی ناشی از مواد/دارو (Substance/Medication-Induced Depressive Disorder)
۶. سایر اختلالات افسردگی مشخصشده (Other Specified Depressive Disorder – OSDD)
۷. اختلال افسردگی نامشخص (Unspecified Depressive Disorder – UDD)
وجه مشترک تمامی این اختلالات را در ویژگیهای زیر میتوان دید:
✔️ خلق افسرده در بیشتر ساعات روز
✔️ کاهش علاقه و لذت نسبت به فعالیتهای روزمره
✔️ تغییر در اشتها و خواب
✔️ احساس خستگی و بیارزشی
✔️ مشکلات تمرکز و تصمیمگیری
✔️ افکار خودکشی
🔹 درمان پیشنهادی: در این مدل، درمان اغلب شامل داروهای ضدافسردگی (مانند SSRIs) و رواندرمانی است.
۲. افسردگی از دیدگاه روانکاوی (فروید)
فروید معتقد بود که افسردگی ریشه در تعارضهای ناخودآگاه دارد. به بیان ساده، فرد دچار افسردگی احساس خشم سرکوبشده دارد که به جای ابراز به دیگران، به سمت خودش برمیگردد.
🔹 درمان پیشنهادی: در این روش، روانکاوی به بیمار کمک میکند تا ریشههای ناخودآگاه خلق افسرده را پیدا کند، مثلاً تجربیات کودکی یا تضادهای حلنشده درونی و برون ریزی خشم هایی که قرار بود معطوف به دیگران باشد ولی حالا به جان روح شخص افتاده و او را افسرده حال ساخته.
۳. افسردگی در نظریه شناختی-رفتاری (CBT)
طبق دیدگاه شناختی-رفتاری (بک و الیس)، افسردگی نتیجه افکار منفی و تحریفشده است. مثلاً فرد افسرده ممکن است باور داشته باشد:
❌ «من بیارزشم.»
❌ «هیچکس مرا دوست ندارد.»
❌ «زندگی من هیچ معنایی ندارد.»
آرون تی بک، پدر درمان شناختی یک مثلث افسردگی را معرفی میکند. طبق دیدگاه او دیدگاه منفی شخص نسبت به خود، دنیا و آینده سبب افسردگی او می شود.
🔹 درمان پیشنهادی: بازسازی شناختی، یعنی اصلاح افکار منفی و جایگزینی آنها با افکار منطقیتر. تکنیکهایی مانند ثبت افکار خودکار که سبب حال بد شخص شده و زیر نظر گرفتن فراوانی آنها به همراه تکنیکهای رفتاردرمانی و تنظیم هیجان در این شیوه روان درمانی کاربرد دارد.
۴. افسردهسازی در نظریه انتخاب یا واقعیتدرمانی (گلاسر)
طبق نظریه واقعیت درمانی گلاسر، افسردگی یک انتخاب است که فرد برای کنار آمدن با نیازهای برآوردهنشده خود، آن را انتخاب میکند. مثلاً فردی که از بیتوجهی دیگران رنج میبرد، ممکن است ناخودآگاه افسردگی را انتخاب کند تا دیگران به او توجه کنند.
🔹 درمان پیشنهادی: در این مدل، درمانگر به فرد کمک میکند تا انتخابهای سالمتری داشته باشد و برای رفع نیازهایش راهکارهای سازندهتری پیدا کند.
۵. افسردگی در دیدگاه گشتالتدرمانی
در گشتالتدرمانی، این حالت زمانی رخ میدهد که فرد از تجربیات لحظهای زندگی خود جدا شود و به جای زندگی در “اینجا و اکنون”، در گذشته یا آینده گیر کند.
🔹 درمان پیشنهادی: استفاده از تکنیکهایی مانند صندلی خالی برای مواجهه با احساسات سرکوبشده و بازگرداندن فرد به لحظه حال.
۶. خلق افسرده از دیدگاه سیستمی
در دیدگاه سیستمی، افسردگی فقط یک مشکل فردی نیست، بلکه در بستر روابط خانوادگی و اجتماعی بررسی میشود. مثلاً در یک خانواده که الگوهای ارتباطی ناسالم دارد، یکی از اعضا ممکن است نقش «فرد افسرده» را بگیرد.
🔹 درمان پیشنهادی: درمان سیستمی روی تغییر تعاملات خانوادگی و اجتماعی تمرکز دارد و به بهبود رابطه فرد با اطرافیان کمک میکند.
جمعبندی: کدام نظریه درست است؟
🔹 اگر افسردگی را یک بیماری بیولوژیک بدانیم، دارو درمانی (DSM) مناسب است.
🔹 اگر ریشه در سرکوبهای کودکی داشته باشد، روانکاوی کمک میکند.
🔹 اگر علت آن افکار منفی باشد، CBT مؤثر است.
🔹 اگر نتیجه انتخابهای ما باشد، نظریه گلاسر راهحل ارائه میدهد.
🔹 اگر از لحظه حال جدا شده باشیم، گشتالتدرمانی مفید است.
🔹 اگر در یک سیستم ناسالم زندگی کنیم، درمان سیستمی به ما کمک میکند.
📌 در نهایت، دپرشن (DEPRESSION) یا همان خلق افسرده یک مشکل چندبعدی است و بهترین درمان معمولاً ترکیبی از این روشها خواهد بود. اگر احساس میکنید به چنین احساسی دچارید، بهتر است با یک متخصص مشورت کنید. 💙✨