احساسات همسرم مرا دیوانه کرده!!!
زیاد پیش می آد که در دعوای زن و شوهری، افراد همدیگه رو به درک نکردن احساسات متهم می کنند. این مسئله به خصوص در زنان بیشتر دیده می شود. درک شدن توسط همسر یکی از معیارهای اساسی افراد در ازدواج هست. پس چرا در اوایل زندگی مشترک احساس درک شدن وجود دارد ولی پس از مدتی افراد دچار مشکل می شوند؟ کلید این مسئله در یک کلمه نهفته است: «بلد نبودن فن اعتباربخشی.»
اعتباربخشی به احساسات یعنی چه؟
وقتی کسی ناراحت است، می توانیم نسبت به احساسات او انواعی از پاسخ ها را نشان دهیم. ما می توانیم به کلی آن فرد را نادیده بگیریم و ساکت بمانیم. می توانیم به او بگوییم دیگر آن احساس را نداشته باشد و خودش را جمع و جور کند. یا به او بگوییم اوضاع آن قدر ها هم که به نظر می رسد بد نیست. می توانیم آن فرد را دست بیندازیم، مسخره اش کنیم یا حتی روی او اسم بگذاریم.
شما می دانید که هیچ کدام از این پاسخ ها موثر واقع نمی شوند. آن ها فقط اوضاع را بدتر می کنند. دلیلش این است هر یک از این پاسخ ها به آن فرد می گوید که احساساتش معتبر نیستند، موجه و پذیرفتنی نیستد؛ حق ندارد آن احساسات را داشته باشد؛ احساساتش بی معنا هستند.
حالا این آدم کاملا تنهاست و می داند که احساساتش هیچ جایی نزد شما ندارند. این فرد احساس درک نشدن، تنهایی،غمگینی، خشم و استیصال می کند. او کسی را برای برقراری ارتباط ندارد. هیچ کس نیست صدای گریه او را بشنود، هیچ کس به اندازه کافی اهمیت نمی دهد!
شما این فرد را می شناسید چون گاهی ممکن است خودتان همان فرد باشید!
اعتباربخشی به احساسات یا صحه گذاشتن به احساسات یعنی حقیقی دانستن احساس یک نفر؛ یعنی احترام گذاشتن به لحظه. اعتباربخشی یعنی درک کنیم یک نفر چه احساساتی دارد، کمکش کنیم درباره آن ها مفصلا حرف بزند و به احساساتی که او دارد، همدلانه و مشفقانه گوش دهیم.
حالا که کلید درک شدن و درک کردن را دریافتیم، برویم سراغ معیارها و مولفه های یک پاسخ اعتباربخش…
نکات مهم در اعتباربخشی
فرد را ترغیب کنید احساساتش را بیان کند
فرد را ترغیب کنید به شما بگوید چه فکر و احساسی دارد:
- «من می خواهم بشنوم تو چه احساسی داری.»
- «به من بگو داری چه چیزی را تجربه می کنی.»
- «عزیزم می خوام بشنوم درونت چی می گذره.»
هر کسی دوست دارد شنیده شود. اعتباربخشی یعنی گوش کنید و بخواهید آن چه را فرد مقابل برای گفتن دارد، بشنوید.
درد و رنج را منعکس کنید
دردی را که فرد مقابل دارد تجربه می کند، بفهمید و آن را منعکس کنید. بگویید:
- «می توانم درک کنم که تو بابت این مسئله غمگینی.»
- «می توانم بفهمم که احساس خشم می کنی.»
به این ترتیب گریه، فریاد یا اعتراض فرد مقابل شنیده می شود.
احساس را درک کنید
شما نه تنها فرد را تشویق می کنید تا احساسش را بیان کند، همچنین درک می کنید که در این لحظه آن احساس چه معنایی برای او دارد. می توانید بگویید:
- «درک می کنم چرا احساس خشم می کنی.»
- «می توانم درک کنم چرا ممکن است احساس دلسردی کنی.»
- «من می فهمم به خاطر اتفاقی که افتاده، چیزی که داری تجربه می کنی برایت سخت است.»
داشتن احساس درد را امری طبیعی بدانید
شما می توانید با اشاره به تجربه عمومی (دیگر انسان ها) این کار را بکنید. می توانید بگویید:
- «دیگران هم (در شرایط مشابه تو) همین احساس را دارند.»
- «گاهی اوقات این برای خیلی از ما دشوار است.»
- «می دانم چه حالی داری، چون من هم این احساس رو تجربه کرده ام.»
این به فرد کمک می کند کمتر احساس تنهایی کند، کمتر احساس کند وضعیتش استثناست یا بخشی از تجربه انسانی نیستند.
هیجانات را از هم تفکیک کنید و آن ها را گسترش دهید
فرد را ترغیب کنید درباره سایر احساساتش صحبت کند، نه فقط اولین احساسی که دارد. می توانید بگویید:
- «به من بگو چه احساس دیگری داری. چه چیزهایی درونت می گذرد؟»
این کار به گسترش آگاهی آن ها درباره احساسات -منفی و مثبت- کمک می کند و می تواند به آن ها کمک کند احساس کنند بهتر درک شده اند.
به لحظه اکنون احترام بگذارید
وقتی به فرد گوشی می کنید و با او حرف می زنید، این پیام را به او منتقل می کنید که برای یک واقعیت احترام قائلید: احساس کنونی ات را محترم می شمارم.
شما نمی گویید: «بی خیالش شو!» یا «فراموشش کن!»
بلکه ممکن است بگویید:
- «من درک می کنم که الان اوقات دشواری داری و من به خاطر تو اینجا هستم.»
به بیان دیگر، شنیدن دیگری یعنی برای دیگری حضور داشته باشید. لحظه اکنون همان جایی است که فرد در آن است و لحظه اکنون همان جایی است که شما در آن هستید. هر دوی شما در لحظه اکنون هستید.
با ارزش های بالاتر پیوند بگیرید
شما اغلب می توانید احساسات فرد را با ارزش هایی که برایش مهم هستند پیوند دهید. مثلا اگر فرد تنهاست، می توانید اشاره کنید که احساسِ پیوند داشتن برای او ارزشمند است یا اگر درباره شغلش نگران است، می توانید بگویید عملکرد شغلی خوب برای او یک ارزش است. با این کار، احساسات فرد را با آن چه برایش مهم است پیوند می دهید.
به محدودیت های اعتباربخشی اشاره کنید
شما درک می کنید با اینکه سخت تلاش دارید گوش بسپارید، همدلی کنید، شفقت داشته باشید و نشان دهید اوضاع برایتان مهم است، اما این کارها ممکن است همین حالا چیزی را تغییر ندهند. شما با محدودیت های کاری که انجام می دهید آشنایید. می توانید بگویید:
- «می دانم چیزهایی که می گویم ممکن است همین حالا کمکی نکنند چون می دانم الان، زمان دشواری است.»
این باعث اعتباربخشی به فرد می شود چون نشان می دهد احساسات او در لحظه اکنون مورد پذیرش هستند و هیچ اصراری برای تغییر دادن آن احساسات نیست.
متن بالا برگرفته از کتاب « هر احساسی را باور کنید » به قلم رابرت لیهی بود که می توانید از طریق لینک زیر آن را از انتشارات ارجمند تهیه کنید.
خرید کتاب « هر احساسی را باور نکنید »
کتاب کار درمان شناختی-رفتاری برای شناسایی طرحواره های هیجانی و رهایی از اضطراب و افسردگی
نویسنده: رابرت لیهی
مترجم: شیوا جمشیدی
انتشارات ارجمند