بخش قابلتوجهی از حرفهای سخنرانهای انگیزشی را میتوان در یک پیام خلاصه کرد: «پشتکار داشته باشید. جا نزنید. ادامه بدهید.» جهانی که اینگونه افراد برای ما ترسیم میکنند، شامل اکثریتی است که یک یا چند گام مانده به رسیدن، راه را رها میکنند و اقلیتی که سرسختانه ادامه میدهند؛ در اوج ناامیدی، هنوز امیدوارند؛ و معتقدند که سیاهی شب، همیشه و در هر شرایطی با سپیدی روز به پایان خواهد رسید.فرض کنیم میپذیرید که «پشتکار، همیشه و همهجا مفید نیست». اگر بخواهید این جمله را به یک گزارهی پذیرفتنی و حکیمانه تبدیل کنید، کافی است سمت دیگر ماجرا را هم به آن بیفزایید (این فرمول جادوییِ ساختن حرفهای حکیمانه است): «گاهی پشتکار ضروری است و گاهی به ضرر شما و هنر، تشخیص این دو وضعیت است.»
توضیح محتوای کتاب شیب چندان دشوار نیست. ست گادین در کتاب خود به بیان چند دیدگاه پرداخته است (که البته هر یک از آنها میتوانند محل بحث و اختلافنظر باشند).
نکتهی اول اینکه اگر نتوانید در حوزهی فعالیت خود، نخستین باشید، دستاورد چندانی نخواهید داشت.
در واقع او در اینجا در مقابل کسانی قرار میگیرد که میگویند «اول بودن به زحمتش نمیارزد و اگر بپذیریم دوم باشیم، با تلاشی بسیار کمتر، دستاوردی خوب (البته نه عالی) حاصل میشود.»
نکتهی دومی که ست گادین مطرح کرده این است که در اولین موانع نباید دلسرد شویم و اتفاقاً باید از وجود درّهها (dip) خوشحال شویم. چون همین درههاست که عدهی بسیار زیادی را پشت خود نگه میدارد و اگر ما بتوانیم از این درهها عبور کنیم، در فضایی خلوت و با رقابت کم، محصول زحمت خود را برداشت خواهیم کرد.
سومین نکته این است که توجه داشته باشیم در بخش درّهی مسیر، تلاش بیشتر بلافاصله به دستاورد و خروجی بهتر منتهی نمیشود و حتی در بسیاری از موارد، به نسبت تلاش خود، خروجی کمتری هم به دست میآوریم.