مراجعه نوجوانان به روانشناس و مشاور چرا بیشتر شده؟

  • نوجوانان به‌طور فزاینده‌ای خواستار مشاوره و ارزیابی برای بیش‌فعالی/کم‌توجهی (ADHD)، اوتیسم، نارساخوانی، اضطراب و افسردگی هستند.
  • برخلاف گذشته، امروزه داشتن یک تشخیص روان‌پزشکی برای نوجوانان تا حدی «جذاب» تلقی می‌شود.
  • والدین و درمانگران باید به نگرانی‌های نوجوانان درباره مسائل روانی گوش دهند و با آن‌ها وارد گفت‌وگو شوند.

در تجربه حرفه‌ای‌ام، شاهد یک تغییر مهم بوده‌ام: کودکان و نوجوانان بیشتری شخصاً درخواست مراجعه به روانشناس و انجام ارزیابی‌های عصب‌روان‌شناختی را مطرح می‌کنند. آن‌ها با آمادگی قبلی می‌آیند، علائم مربوط به بیش‌فعالی/کم‌توجهی، اوتیسم، اختلالات یادگیری، افسردگی و اضطراب را بیان می‌کنند و توضیح می‌دهند این اختلالات چگونه بر زندگی آن‌ها اثر گذاشته‌اند.

این رفتار تفاوت قابل‌توجهی با گذشته دارد که در آن والدین معمولاً عامل اصلی پیگیری ارزیابی‌ها بودند و نوجوانان گاه مقاومت می‌کردند. اکنون نوجوانان به‌وضوح خواهان کمک‌اند، والدین را برای مراجعه ترغیب می‌کنند و درباره مشکلات خود در مدرسه، روابط اجتماعی و احساساتشان صحبت می‌کنند.

این روند فقط محدود به مطب من نیست. یک مطالعه روی بیش از ۱۰۰ روان‌پزشک کودک و نوجوان که در نشست سالانه آکادمی روان‌پزشکی کودک و نوجوان آمریکا شرکت داشتند، نشان داد که ۷۴٪ از پاسخ‌دهندگان گفته‌اند «تا حدی زیاد» یا «بسیار زیاد» با بیمارانی مواجه شده‌اند که صرفاً به‌دلیل دیدن محتوای آنلاین، باور دارند به یک اختلال روانی یا عصبی دچارند (ویگل، ۲۰۲۳). هرچند شبکه‌های اجتماعی نقش دارند، دلایل متعددی باعث شده‌اند مراجعه نوجوانان به روانشناس و تمایل آنان به شناسایی خود به‌عنوان «عصب‌متفاوت» افزایش یابد.

یکی از عوامل اصلی، دسترسی آسان به اطلاعات آنلاین است. اگرچه تأثیر شبکه‌هایی چون اینستاگرام قابل انکار نیست و خود نیاز به بحث جداگانه دارد، اما اینترنت به‌طور کلی دسترسی به اطلاعات درباره اختلالات روانی را آسان‌تر کرده است. نوجوانان با انبوهی از داده‌ها در حوزه‌های پزشکی و روان‌شناسی مواجه‌اند؛ که البته گاه دقیق است و گاه گمراه‌کننده، و همین موجب افزایش آگاهی و گاهی نیز برداشت‌های نادرست می‌شود.

نکته مهم‌تر آنکه، آن‌ها از طریق گوشی‌های هوشمندشان، درباره بحران‌های جهانی و اخبار نگران‌کننده نیز اطلاعات زیادی کسب می‌کنند که می‌تواند سطح استرس شخصی را افزایش دهد. این سطح از آگاهی، همراه با افزایش انگ اجتماعی درباره اختلالات روانی، باعث شده نوجوانان بیشتر به مشکلاتشان توجه کنند و از مراجعه به روانشناس نهراسند.

در برخی ارزیابی‌ها، دیده‌ام که نوجوانان و حتی پیش‌نوجوانان با لیستی از علائم احتمالی (در تلفن همراه خود) برای ADHD، نارساخوانی یا اضطراب مراجعه می‌کنند. آن‌ها معمولاً موفق شده‌اند والدین خود را متقاعد کنند که ارزیابی روان‌شناختی نیاز دارند.

من معمولاً پرسش‌نامه‌هایی موازی برای والدین و نوجوان درباره اضطراب، ADHD، عملکرد اجرایی و افسردگی استفاده می‌کنم. نوجوانان پیش از کرونا معمولاً پاسخ‌هایی با حالتی دفاعی ارائه می‌دادند، ولی امروزه—به‌ویژه پس از همه‌گیری کووید–۱۹—خودشان نگرانی‌های زیادی را گزارش می‌کنند، گاهی حتی بیش از والدینشان.

مراجعه نوجوانان به روانشناس
داشتن تشخیص روان‌پزشکی یا مراجعه منظم به روانشناس گاهی برای نوجوانان حس «هویت ویژه» ایجاد می‌کند.

رشد آگاهی درباره سلامت روان و تفاوت‌های یادگیری تنها مختص نوجوانان نیست. بزرگسالان، معلمان و متخصصان سلامت روان نیز آگاه‌تر شده‌اند. امروزه علاوه بر اطلاعات نادرستی که ممکن است در شبکه‌های اجتماعی منتشر شود، منابع علمی معتبری نیز برای کسب اطلاعات درباره ADHD، اوتیسم، نارساخوانی و سایر اختلالات در دسترس قرار گرفته‌اند.

تعداد متخصصان سلامت روان نیز افزایش یافته است. در حال حاضر، در ایران حدود هفتاد هزار عضو سازمان روانشانسی و مشاوره داریم که حدود پنجاه درصد آن ها پروانه تخصصی کسب گرفته اند. (منبع خبر)

پدیده «سرایت اجتماعی» نیز بی‌تأثیر نیست (هالتیگان و همکاران، ۲۰۲۳). برخی نوجوانان تحت تأثیر فضای مجازی، علائمی را در خود می‌بینند که ممکن است واقعاً نداشته باشند. همچنین، تغییرات تشخیصی نظیر تعریف جدید اختلال طیف اوتیسم در DSM-5 نیز دامنه تشخیص‌ها را گسترده‌تر کرده است.

داشتن تشخیص روان‌پزشکی یا مراجعه منظم به روانشناس گاهی برای نوجوانان حس «هویت ویژه» ایجاد می‌کند. در محیط‌های تحصیلی پرفشار که عملکرد اهمیت زیادی دارد، این تشخیص‌ها می‌توانند توضیحی برای افت تحصیلی یا خلق پایین باشند و درنتیجه، راهی برای پذیرش بیشتر فرد در خانواده یا مدرسه.

از سوی دیگر، والدین هم متوجه شده‌اند که داشتن تشخیص می‌تواند امکاناتی همچون وقت اضافه در آزمون‌ها، پشتیبانی تحصیلی ویژه یا دسترسی به خدمات روانشناسی مدرسه را فراهم کند. نوجوانان به‌درستی دریافته‌اند که تشخیص مناسب می‌تواند منجر به دریافت حمایت‌های آموزشی شود—مسئله‌ای که نقش مهمی در افزایش مراجعه نوجوانان به روانشناس دارد.

از زاویه‌ای وسیع‌تر، نوجوانی دوره‌ای است برای شکل‌گیری هویت. نوجوانان نقش‌های مختلف را آزمایش می‌کنند و به‌دنبال بازخورد از دیگران‌اند. پذیرش هویت یک گروه (مثلا افسرده‌ها یا کمال‌گراها) می‌تواند برایشان حس تعلق ایجاد کند، جامعه‌ای مشابه برای تعامل فراهم آورد و به درک بهتر تجربیاتشان کمک کند. البته گاهی هم ممکن است به‌عنوان ابزاری برای فرار از مسئولیت‌ها به کار رود، اما این تنها یک بُعد ماجراست.

علاوه بر این، نوجوانی مرحله‌ای است که در آن تفکر انتزاعی و تحلیل نظام‌مند شکل می‌گیرد (مک‌لئود، ۲۰۲۴). نوجوانان قادر به فرضیه‌سازی، استدلال و تحلیل اطلاعات می‌شوند.

این توانایی شناختی، همراه با دسترسی وسیع به منابع آنلاین درباره اختلالات روانی، موجب می‌شود نوجوانان در روند خودتشخیصی فعال‌تر شوند. آن‌ها ممکن است برخی علائم را به خود نسبت دهند، بر اساس آن‌ها تئوری بسازند و نتیجه بگیرند که دچار اختلال خاصی هستند درحالی‌که درک کاملی از هم‌پوشانی علائم، شدت اختلال، و مراحل رشد ندارند. تشخیص صرفاً بر اساس یک علامت، ساده است اما نادرست.

اگرچه اطلاعات بسیاری درباره‌ی یک اختلال در اختیار نوجوانان قرار دارد، درک صحیح از سلامت روان نیازمند راهنمایی حرفه‌ای است. برای نوجوانان، شناسایی خود می‌تواند آرام‌بخش باشد، اما تشخیص دقیق و مداخله مناسب باید توسط روان‌شناس انجام گیرد.

برای والدین و درمانگران، برخورد همدلانه و باز بسیار اهمیت دارد حتی اگر تصور شود که نوجوان به‌جای داشتن یک اختلال واقعی، در حال معنابخشی به ناراحتی‌هایش است. در چنین شرایطی، خانواده، روانشناس و معلم می‌توانند هم با پذیرش رنج واقعی نوجوان، و هم با ارائه حمایت مناسب، مسیر رشد او را هموارتر سازند.

مشتاقانه منتظر دریافت نظرات شما دوستان عزیز هستیم