عدم ابراز علاقه شوهر نسبت به زن
پرسش مراجع
سلام.دختری هستم 5ساله ازدواج کردم. که اصلا از زندگیم راضی نیستم.مشکل من شوهرم است که طی این مدت نه عشقی نه ابراز علاقه ای و نه هیچ چیز دیگری نسبت به من نداره.در مناسبات مختلف من جشن میگرم ولی ایشون انگار نه انگار و یه تبریک خشک و خالی هم نمیگه.یک مشکل دیگه من که در ارتباط مستقیم با مشکل اولمه اینه که چندماه پیش تو راه خونه با یک پسری اشنا شدم که روز به روز علاقم به اون پسر بیشتر میشه فقط به خاطر اینکه از شوهرم هیچی ندیدم ولی اون پسر به من محبت میکنه.حالا من گیر کردم بین زندگی خودمو شوهرم و علاقه به اون پسر.تو رو خدا راهنماییم کنید.
پاسخ مشاوره خانواده
مراجع محترم، ضمن تشکر از اعتماد و اطمینان شما به سایت همدردی و عنوان کردن مشکلتون، خوتهش می کنم به موارد زیر دقت کافی عنایت کنید:
یکم: زن و شوهر بیشتر از اینکه تحت تاثیر حرفهای هم باشند تحت تاثیر رفتار هم هستند. (در این جا سعی ندارم تقصیرهای شوهرتون را بگویم ، چون مراجع بنده ، شما هستید). شما نیاز است مهارتهای ارتباطی خود را تقویت کنید، برای این کار ضرورت دارد که چندین جلسه مشاوره حضوری با مشاور خانواده داشته باشید.
دوم: عشق مانند بذری است که در دستان ماست، این نحوه برخورد ماست که آن را حفظ می کند و آنرا رشد می دهد. یا به عکس آن را روز به روز نحیف تر می کند و می کشد، شما حتی اگر با فرد دیگری ازدواج کنید، با مسائل و مشکلات مشابهی روبرو می شوید به علاوه به همراه داشتن عذاب وجدان در زندگی قبلی، چون نحوه برخورد با بذر عشق در زندگی فعلی خود را کامل یاد نگرفته اید.
از سرنخهایی که در سئوالتون به چشم می خورد، شما فردی بسیار احساس محور هستید، و فاقد دید همه جانبه نگر، مشکلاتی که شما قید کردید کاملا صحیح است و البته باید رفع نیز بشود و رفع شدنی هم هست، ولی بر فرض اینکه همه اینها صحیح باشد، شوهر شما مثلا نمره 13 تا 17 می گیره، و این برای اخراج یک نفر از یک زندگی کافی نیست. در حالیکه نحوه برخورد شما با این مشکل نمره منفی زیادتری دارد که ممکن است زیر 10 نیز باشید، چرا که او به برگ و شاخه ضربه می زند و شما در تدارک ضربه به ریشه زندگی هستید.(پس به راحتی متوجه می شوید که شما نیز در این زندگی نقش منفی دارید. در مورد فردی که اشاره کردید، اگر از مسائل شما آگاه باشد نمره زیر ده دارد ( خودتون بهتر متوجه می شوید)، و اگر از وضع شما خبر نداشته باشد، پس عذاب وجدان این مسئله را شما به تنهایی به دوش می کشید و اگر او متوجه شود اگر ترکتون نکند، او نیز نمره زیر ده می گیرد.
سوم: مثال شما بسان کسی است که شیر آب منزلشان چکه می کند،او آن منزل را به تصور منزلی بهتر تخریب می کند، در حالیکه بعد از تخریب تازه می فهمد که توان ساخت منزلی دیگر ، صرفا سراب بوده و او این توان را ندارد و از همه بدتر ، تعویض و تعمیر شیر آب ساده تر از آن بوده است که او تصور می کرده است.
چهارم: شما به شیوه حل مسئله باید با مشکلتون برخورد کنید لذا ضعفهای شوهرتون هیچگونه مجوزی نمی دهد که شما مرتکب اشتباهات عمدی شوید. بلکه باید مسیر صحیح حل مشکلات خود را بیابید و از بهانه تراشی برای مسئولیت گریزی در این زندگی بپرهیزید.
با توجه به توضیحات بالا، دچار احساسات لجام گسیخته نشو و زندگی خود را تخریب نکن. به شما توصیه می کنم برای تغییر رفتار همسرت، و همچنین افزایش مهارتهای ارتباطی خود ،افزایش تحمل خود، کنترل هوش هیجانی و احساسی خود، و پائین کشیدن فتیله احساسات خود و آموزش شیوه حل مسئله ، و پرهیز از منفی بافی افراطی و یکجانبه نگری به یک مشاور خانواده به صورت حضوری مراجعه کن و تکالیفی که در نظر می گیرد به کار بگیر. اگر همسرت نیز قبول کرد، حتما به اتفاق هم مراجع نمائید ، در غیر اینصورت می توانی به تنهایی برای آفت کشی این بذر عشق و فراهم آوردن زمینه رشد آن مدبرانه عمل نمایی.