پرسش
باعرض سلام و خسته نباشید خدمت شما سروران. من مدت یکسال است که به علت عدم سازش با همسرم و نیز دخالتهای خانواده ایشان از همسرم که یک فرزند خردسال هم داریم جدا شدیم ولی سیر قانونی طول کشیده و همسرم خواهان برگشت به زندگی شده در حالیکه قبلا هم به او چند بار فرجه دادم اما متاسفانه همین که چند روزبر می گردد در خانه دوباره سرلجبازی برمی گردد خانه پدرش! اینک از شما عاجزانه می خواهم هر چه سریعتر مرا راهنمایی کنید و آنچه که مصلحت هست را به من یاد آور شوید!خداوند شما را مؤید وموفق بدارد !با تشکر فراوان…
پاسخ
ضمن تشکر از اعتماد شما و ارسال مطالب خصوصی خود، احتراماً به چند مطلب کلیدی در مورد خانواده و مشاور خانواده اشاره می کنم:
یکم: عشق کامل و همه جانبه و بسته بندی شده و آماده ، بیشتر یک توهم است . در واقع عشق یک بذر بالقوه ایست که با تلاش و مهارتهایی که همسران در مورد آن و در طی زمان به عمل می آورند ، موجب رشد آن می شوند. لذا عدم تلاش، نداشتن مهارت ، آگاهی نداشتن به شیوه صحیح برخورد با عشق، نداشتن تحمل کافی، خود محوری هریک از همسران و بسیاری از مسائل دیگر منجر به آفت زدگی عشق شده و یا رشد آن را متوقف می کند. مانند باغبان تازه کاری که یا در مورد باغبانی و نحوه عمل کردن ، کم می داند یا اینکه حوصله سعی و تلاش ندارد و محور کارهایش لذت است و در رشد بوستان و باغ کوتاهی می کند. پس اگر به این باغبان، هر باغ دیگری سپرده شود( اگرچه قلباً دوست دارد که موفق باشد) لیکن در عمل به سرنوشت باغهای قبلی گرفتار می آید.
اگر شما قصد طلاق و ازدواج دیگری دارید، لازم است ابتدا مطمئن شوید که شما و همسرتان ، تاکنون مهارت کافی در اعمال روش زندگی و شکوفایی و عشقتان آموخته اید و پس از آن آموخته هایتان را نیز اجرا کرده اید و در ضمن زمان کافی هم برای پرورش بذر عشق فراهم آورده اید. ( آموزش، اجرا و زمان کافی هر سه تواماً نیاز می باشد).
متاسفانه غالبا در مشاوره با خانواده ها مشخص می گردد ، اگرچه همسران با خطا و آزمون سعی های زیادی در بهبود زندگی داشته اند ولی هیچ کدام مبنای علمی و تخصصی نداشته است. صرفاً بر اساس تجارب خود یا توصیه های اطرافیان و یا بر اساس احساسات و باورهای خود به صورت نصف و نیمه و ناقص اقداماتی را انجام داده اند و نتیجه نگرفته اند. این افراد مانند بیماری هستند که به بیماری حادی نظیر آپاندیس دچار شده و سعی می کند با قرص های مسکن و بر اساس تجارب شخصی با بیماریش کنار بیاید. اگرچه با یک عمل جراحی ساده به دست یک متخصص ، امکان بهبودی کامل او ممکن بوده است ، ولی به علت خود درمانی و اعمال سلیقه شخصی خود ، زندگیش از بین می رود.
دوست عزیز؛ ازدواج و طلاق هر دو حق شماست، ولی در نهایت راهی توصیه می شود که ضامن آرامش روان و خوشبختی شما باشد و حداقل نیاز است یک بار شما با یک متخصص روان شناسی یا مشاور خانواده ملاقاتی داشته باشید تا به صورت ریز مسائل زندگی شما مورد بررسی و ارزیابی مجدد قرار گیرد.
شما به طور کلی سه گزینه پیش رو دارید
اول: زندگی مانند گذشته یعنی جنگ و صلح متناوب و خطا و آزمون هر روش ممکن ( سوختن و ماندن)
دوم: جدا شدن و طلاق و تشکیل زندگی جدید ( نکته مهم: این را بررسی کنید که در صورت عدم مهارت ارتباطی و سبک غلط زندگی ممکن است در ایجاد یک زندگی جدید نیز با مسائلی مشابه همین زندگی روبرو باشید.)
سوم: با توجه به بند الف ، توسط یک متخصص مشاوره خانواده جهت آموزش و اجرا روش های صحیح در زندگی و تغییر رفتار خودتون و همسرتان جهت ساختن مجدد یک زندگی توام با آرامش.
دوست عزیز شما می توانید کاغذی برداری و کلیه مزایا و معایب هر روش را لیست کنید ، سپس این سه روش را با هم مقایسه کنید. اگر گزینه سوم را انتخاب کردید چون نیاز به چندین جلسه مشاوره و بازخوردهای پی در پی بین شما و مشاور دارد، حتما باید حضوری به مشاور خانواده مراجعه نمائید و با یک یادداشت اینترنتی و ایمیل نمی توان مسائل عمیق خانواده را ( اگر چه کاملا نیز قابل حل باشد) از راه دور کاملا بر طرف ساخت.