سیستم ایمنی روانی: پدافند روان ما در میانهی جنگ و بحران
در دنیایی که بحرانها، بلایای طبیعی، بیماریها و حتی اخبار روزمره میتوانند ما را تحت فشار و بمباران ناآرامی قرار دهند، چه چیزی ما را از فروپاشی روانی حفظ میکند؟ پاسخ روشن است: سیستم ایمنی روانی ما.
هر چقدر این سیستم قویتر باشد، ما در مواجهه با چالشها مقاومتر و تابآورتر خواهیم بود. در ادامه، چهار ستون اصلی این سیستم را با مثالهایی ساده و قابل لمس بررسی میکنیم:
1. امیدواری: سوخت حرکت در تاریکیها
امید یعنی باور به اینکه آینده میتواند بهتر باشد. این باور مخصوصا زمانی به کار ما میآید که اوضاع فعلی چندان خوشایند نباشد وگرنه در زمان خوشی به صورت طبیعی حفظ امید کار چندان دشواری نیست.
مثال: تصور کنید دو بیمار یک بیماری مشابه دارند؛ یکی باور دارد که بهبود مییابد، و دیگری نه. آمارها میگویند بیمار اول بهتر به درمان پاسخ میدهد. چرا؟ چون سیستم ایمنی روانیاش فعالتر است.
در شرایط سخت، مثل از دست دادن شغل یا جنگ، امیدواری به ما میگوید: «این پایان راه نیست». و همان امید، کنشهای ما را هدایت میکند. ناامیدی، همانطور که گفتهاند، گناهی کبیره است؛ چون ما را از حرکت بازمیدارد.
2. صبر: قدرت وقفه در واکنشها
صبر تنها تحمل کردن نیست؛ بلکه توان مدیریت واکنشهاست. شخص صبور ماهیت مشکل را میشناسد. ماهیت مشکل همانی است که خدا میگوید: ان مع العسر یسرا. همیشه همراه سختی، آسانی میآید، فقط باید به شیوهای هوشمندانه کمی دندان روی جگر بگذاریم!
مثال: کسی که در ترافیک گیر کرده، میتواند بیقراری کند یا از این زمان برای گوش دادن به یک پادکست آموزشی استفاده کند. صبر یعنی «وقفهی فعال»؛ یعنی به تاخیر انداختن خشم، پرخاش، یا تصمیمهای هیجانی تا وقتی که فضا بهتر شود.
در شرایط بحرانی، صبر ما را از تصمیمهای نسنجیده بازمیدارد. درست مثل ترمزی که جلوی تصادف را میگیرد.
3. فاعلیت: از نقش تماشاچی بیرون بیا
در بحرانها، ما یا واکنشپذیر میشویم یا فاعل. افراد واکنشپذیر عادت دارند به شکایت از شرایط و دست روی دست گذاشتن برای رسیدن تغییر اوضاع. اما افراد فاعل منتظر نمیمانند دیگران برایشان کاری بکنند. خودشان آستین بالا میزنند.
مثال: فرض کنید در محلهای زلزله آمده. بعضیها فقط اخبار میبینند و نگران میشوند، زخم معده میگیرند و از شانس بدشان مدام به خدا گلایه میکنند. بعضی دیگر بلند میشوند، کمک جمع میکنند، به دیگران آب و غذا میرسانند. همین اقدامها، احساس قدرت و ایمنی میدهد.
اگر من باور داشته باشم که «من کارگردان زندگیام هستم»، کمتر حس بیپناهی میکنم. جامعه متوقع، انسانهایی میسازد که همیشه دنبال نجاتدهندهاند. اما ما میتوانیم با یک گام کوچک، فاعل شویم. حتی اگر معتقد باشیم کارگردان واقعی خداست و ما بازیگریم، بنابراین به کارگردانمان اعتماد کنیم و بهترین بازی را از خود به نمایش بگذاریم.
4. اعتماد و همبستگی: شاه کلید تقویت سیستم ایمنی روانی
در شرایط ناامنی، هیچ چیزی به اندازه «با هم بودن» ما را ایمن نمیکند.
مثال: در دوران کرونا، کسانی که داوطلبانه به سالمندان یا کادر درمان کمک میکردند، اضطراب کمتری داشتند. چرا؟ چون کمک به دیگری، به نوعی کمک به خود است.
یک قصار روانشناسی هست که میگوید: «کسی که نوری را به دیگری نشان میدهد، در تاریکی نخواهد بود.»
وقتی برای دیگری چراغی روشن میکنیم، خودمان هم راه را بهتر میبینیم.
- چگونه با کودک زیر هفت سال در شرایط جنگ برخورد کنیم؟ [مطالب مرتبط]
جمعبندی: تو قویتری از چیزی هستی که فکر میکنی
بیایید این باور را در خود زنده کنیم: من میتوانم حتی در سختترین شرایط، برای خودم مفید باشم. حتی اگر جنگ شود، حتی اگر اوضاع سخت شود، باز هم ظرفیت ما برای تابآوری بینهایت است. این را از دیدن مستندها و مطالعه کتابهایی میتوان فهمید که در آن اشخاصی واقعی با مشکلاتی بسیار دشوار دست و پنجه نرم کردهاند و به سلامت بیرون آمدهاند.
سیستم ایمنی روانی، در هر انسانی هست. فقط باید آن را تقویت کنیم؛ با امید، صبر، فاعلیت، و همبستگی.
تجهیز سیستم ایمنی روانی
اگر احساس میکنی زندگی از کنترلت خارج شده، شاید وقت آن است که تجهیزات روانیات را مرور کنی. همیشه میتونی یک قدم کوچک برداری… همین حالا. در صورت نیاز میتوانی از مشاورین همدردی کمک بگیری.
- بر اساس سخنرانی دکتر جواد خدادادی سنگده، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبائی، با موضوع خودیاری و یاریگری در شرایط جنگ.