دوست پسر

پرسش مراجع

سلام.

سال اول دانشگاه با پسری دوست شدم که چند ماه ادامه داشت و تمام شد . بعد از این ماجرا من نتونستم با کسی دوست شوم و فقط اونو دوست داشتم و بدون اون واقعا زندگی برام سخته. الان که ساله اخر هستم از یک پسری خوشم امده که خودشم میدونه ولی نمیاد جلو خواهش می کنم منو راهنمایی کنید چون هیچ امیدی به زندگی ندارم و در همه ی لحظه ها نمی تونم از فکر دوست پسرقبلیم خارح شم چکار باید بکنم ؟

پاسخ مشاوره خانواده

مراجع عزیز؛

یکم: بعضی کارهای ما متوجه هدف خاصی هست. که در آن صورت راهکار مشخصی هم دارد. و بعضی کارهای ما نیز صرفا متوجه لذتی است ( اگر چه تصور می کنیم هدفی در پی دارد). اگر دوستی با پسر یا دختری برای هدف ازدواج باشد، پس باید راهکارمشخصی داشته باشد. لطفا به مثال زیر توجه کنید:

اگر شما برای تفنن در بازار قدم می زنید ، با فروشنده های مختلف سر جنس های آنها گپ می زنید ، تعریف می کنید یا قیمت آن را بحث می کنید، به این معنی نیست که خریدارید. شاید صرفا جهت وقت گذرانی با دوستتان از آنجا گذر می کردید و سر به سر بعضی فروشنده ها که به اصرار شما را به خرید کالایشان فرا می خواندند گذاشتید.

اما اگر خیال خرید داشته باشید. می دانید دنبال چه جنسی با چه قیمتی هستید و کی باید بخرید.

در مورد ازدواج چنین حادثه ای که برای شما پیش آمده است ، متاسفانه بسیار زیاد برای افراد تکرار می شود، از روی تفنن ، و لذت افراد دوستیهایی را پی ریزی می کنند و وعده امروز و فردا و در آخر بهانه ای آن را از بین می برد. وقتی هدف ما ازدواج هست باید ، دو طرف در رسمیت بخشیدن به رابطه اشان عجله کنند( نه اینکه ازدواج کنند) ، یعنی خانواده های آنها در جریان قرار گیرند. تا بدین وسیله میزان تعهد آنها به یکدیگر آشکار شود و مسئولیت رابطه ای را که شروع کرده اند ، بپذیرند. باید فرایند شناخت یکدیگر جهت ازدواج، زمانبندی شده و مشخص گردد. یعنی نمی توانیم به طرف مقابل بگوئیم تا اطلاع ثانوی صبر کن، بعد هم نتیجه نا مشخص باشد. ( بله افرادی برای لذت و سرگرمی چنین دوستی هایی را بنا می کنند و پنهانی هم بدون تعهد ادامه می دهند، و تبعات رنجزای آنهم را باید بپذیرند و مسئولیت ناآرامی های بعد از آن نیز به عهده خودشان است).

دوم : به طور کلی تجارب مشاوره ای نشان می دهد، دوستی پسر و دختر ، با این فرایند رابطه معکوسی با ازدواج دارد ، یا رابطه معکوسی با ازدواج موفق دارد. افراد با این دوستی ، شناخت سطحی و احساسی از یکدیگر به دست می آورند که در صورت انجام ازدواج به خاطر مسائل واقعی زندگی دچار مشکل می شوند و در صورت عدم ازدواج به خاطر شوک احساسی از یک طرف و از دست دادن موقعیت های مناسب ازدواج از طرف دیگر ، صدمات فراوان روحی را متحمل می شوند. ( در حالی که اگر این دوستیها به آشنایی اولیه منجر شود، و پس از آن با معرفی طرفین به خانواده ها ، بستر سازی جهت ازدواج صورت بگیرد ، می تواند امر ازدواج را تسهیل کند، در غیر اینصورت بهانه های مختلف از جمله پائین بودن سن ، انتظار پایان تحصیل ، انتظار پایان خدمت سربازی، انتظار پیدا کردن شغل، انتظار فراهم آمدن زمینه ازدواج و هزار و یک بهانه دیگر، همه برای اینست که امر خطیر ازدواج را دستاویر لذتهای زودگذر کنیم. لذا بدیهی است که مشکل زاست.

سوم: به هر حال ازدواج معیارهای خاص خود را دارد که منطبق بر واقعیت زندگی است یعنی احساس +واقعیت و منطق+مهارت و تلاش جهت ساختن زندگی. و اگر فردی تنها دوست داشتن را که مربوط به احساس هست را در پیش بگیرد و از دیگر مسائل زندگی چشم پوشی کند، مانند شما باید غم و رنج و نگرانی های آن را هم بپذیرد و زندگی خود را با لذت چند روزه آن تعویض نماید.

چهارم : اگر شما مقاله « اگر چنین هستید ، صبر کنید ازدواج نکنید» را مطالعه نمائید. از اصولی که به ازدواج موفق منجر می شود، مطلع می شوید. من فکر می کنم حداقل بند 18 این مقاله در مورد شما صدق کند.

پنجم: اگر پسری علیرغم آگاهی نسبت به عشق شما ، پیشقدم نمی شود. به خاطر اینست که شما را برای ازدواج در نظر نگرفته است.( شما باید این خطای شناختی خود را اصلاح کنید که :« فقط عشق و دوست داشتن یک پسر برای خوشبختی در ازدواج کافیست»

ششم: لطفا و حتما شما 4 کتابی را که معرفی می کنم مطالعه فرمائید: یک جلد کتاب « عشق هرگز کافی نیست » که در بخش معرفی کتاب ، سایت همدردی معرفی کردم و سه جلد کتاب « آیا تو آن گمشده ام هستی؟!» اثر دکتر باربارا دی آنجلیس ترجمه : هادی ابراهیمی ، انتشارات کلید طلایی

ا

 

 

مشتاقانه منتظر دریافت نظرات شما دوستان عزیز هستیم