تماشای سریال های تکراری و تاثیرات جالب آن بر سلامت روان

  • تماشای سریال های تکراری مورد علاقه می‌تواند راهی ساده برای آرامش پس از یک روز پرمشغله باشد؛ این کار شکلی از مراقبت از خود و ایجاد پیوند با گذشته است.
  • این فعالیت می‌تواند بار شناختی ذهن را کاهش دهد، خلق را بهبود بخشد و استرس و اضطراب را کاهش دهد.
  • مهم است که بدانیم چه زمانی این عادت موجب بازسازی انرژی می‌شود و چه زمانی باعث رکود و اجتناب از تجربه‌های جدید می‌شود.

فرض کنید روزی طولانی و خسته‌کننده را پشت سر گذاشته‌اید؛ کار بی‌پایان بوده، ترافیک طاقت‌فرسا و اکنون که به خانه رسیده‌اید، تنها چیزی که می‌خواهید، استراحت و تماشای برنامه‌ای آشناست. روی مبل لم می‌دهید، قسمت‌های آشنای «مختارنامه»، «ستایش» یا (اگر خارجی ببین باشید) «فرندز» را پخش می‌کنید و ناگهان احساس می‌کنید دنیا کمی آرام‌تر و دل‌پذیرتر شده است. حتی اگر این قسمت‌ها را ده‌ها بار دیده باشید، باز هم لذت‌بخش‌اند.

«زندگی روزمره از نظر ذهنی فرساینده است. برنامه‌های نوستالژیک به جای افزودن بر بار ذهنی، فرصتی برای فرار و آرامش فراهم می‌کنند.»
— کلاریسا سیلوا، پژوهشگر علوم رفتاری

«گاهی لازم است زندگی برای چند ساعت بدون تغییر باقی بماند تا احساس امنیت و ثبات کنیم.»
— ایمی داراموس، روان‌شناس بالینی، کلینیک کلریتی، شیکاگو

در دنیایی که هر روز فیلم‌ها و سریال‌های جدید منتشر می‌شوند، بازگشت به تماشای سریال های قدیمی ممکن است احساس گناه ایجاد کند؛ گویی از تجربه‌های تازه اجتناب کرده‌ایم. با این حال، دلایل علمی و روان‌شناختی زیادی وجود دارد که توضیح می‌دهد چرا برخی به تماشای سریال های تکراری علاقه دارند:

تماشای سریال جدید نیازمند تمرکز زیاد و دنبال‌کردن خط داستان و شخصیت‌هاست. اما در محتوای آشنا، ذهن کمتر درگیر می‌شود و بار شناختی کاهش می‌یابد. این تجربه باعث آرامش و ترشح دوپامین شده و خلق و انرژی ذهن را بهبود می‌بخشد.

زندگی روزمره پر از تغییر و ابهام است. آگاهی از پایان هر قسمت، احساس کنترل و آرامش ایجاد می‌کند. نبود پیچش‌های غافلگیرکننده یا پایان‌های غم‌انگیز، ذهن را تسکین می‌دهد و در دوره‌های پراضطراب، نوعی پناه روانی فراهم می‌کند.

برنامه‌های قدیمی ما را به دوران خاصی از زندگی بازمی‌گردانند و حس ساده‌تر و شادتری ایجاد می‌کنند. تماشای محتوای نوستالژیک خاطرات مثبت و حس ثبات شخصی را تقویت کرده و به بازسازی هویت کمک می‌کند.

روابط یک‌طرفه با شخصیت‌های خیالی (روابط شبه‌اجتماعی) باعث می‌شوند بازتماشا حس بودن در کنار دوستان قدیمی را تداعی کند. این پیوند احساسی، احساس تعلق و همراهی ایجاد می‌کند.

گاهی هدف دقیق تماشای سریال نیست؛ بلکه صرفاً وجود صدای آشنا هنگام آشپزی، مطالعه یا کارهای روزمره، محیط را آرام‌تر می‌کند و احساس تنهایی را کاهش می‌دهد.

اختصاص زمان برای تماشای برنامه‌ای قدیمی، نوعی مراقبت روانی است که به بازسازی انرژی ذهنی و عاطفی کمک می‌کند.

تماشای سریال های تکراری باعث می‌شود نکات و جزئیات تازه‌ای در صحنه‌ها یا دیالوگ‌ها کشف شود که در دفعات قبلی از چشم پنهان مانده بود.

دیدن و به اشتراک گذاشتن سریال محبوب با دیگران، تجربه‌ای عاطفی و حس تعلق ایجاد می‌کند. گفت‌وگو درباره‌ی دیالوگ‌ها، شوخی‌ها و بخش‌های مورد علاقه، پیوند اجتماعی و حس اجتماع را تقویت می‌کند.

«وقتی زندگی پر از تغییر و آشفتگی است، بازتماشای یک برنامه‌ی قدیمی مثل دیدار با دوستان قدیمی است.»
— دکتر ایمی داراموس

بازتماشای سریال‌های قدیمی تنها تجربه‌ای سرگرم‌کننده نیست، بلکه علل علمی و روان‌شناختی متعددی دارد:

تماشای برنامه جدید ذهن را فعال و خسته می‌کند، اما تماشای برنامه آشنا فرصتی برای استراحت ذهنی فراهم می‌کند و به بازسازی انرژی مغز کمک می‌کند.

در موقعیت‌های استرس‌زا، محتوای آشنا حس کنترل و اطمینان ایجاد می‌کند. دانستن پایان قسمت‌ها و اتفاقات باعث کاهش اضطراب می‌شود.

بازتماشا به تنظیم هیجانات منفی کمک می‌کند، چون انتظار داریم شخصیت‌ها چالش‌ها را پشت سر بگذارند و پایان خوشی داشته باشند. این انتظار، امید و آرامش روانی ایجاد می‌کند.

زندگی روزمره مملو از تصمیمات کوچک و بزرگ است. بازگشت به محتوای آشنا باعث کاهش فشار تصمیم‌گیری می‌شود و ذهن را از خستگی محافظت می‌کند.

تماشای صحنه‌های خنده‌دار یا دلگرم‌کننده باعث ترشح دوپامین و بهبود خلق می‌شود.

حتی شخصیت‌های خیالی می‌توانند حس همراهی و تعلق ایجاد کنند. پژوهش‌ها نشان می‌دهند که نوستالژی حاصل از بازتماشا می‌تواند با تنهایی، بی‌حوصلگی و دلتنگی مقابله کند.

بازتماشا به‌عنوان یک ابزار مقابله‌ای می‌تواند راهی سالم برای کاهش استرس و اضطراب باشد، مشروط بر اینکه جایگزین روابط واقعی و تجربه‌های تازه نشود.

نکته‌ی کلیدی: اگر چسبیدن به تماشای سریال های تکراری جای فعالیت‌های اجتماعی یا تجربه‌های جدید را بگیرد، دیگر مراقبت از خود نیست بلکه یک استراتژی اجتنابی محسوب می‌شود.


  • آرامش و بازسازی ذهن ایجاد کند،
  • خلق و انگیزه را بهبود دهد،
  • اضطراب و استرس را کاهش دهد،
  • حس تعلق و نوستالژی را تقویت کند.

با این حال، برای بهره‌وری حداکثری، باید این عادت با روابط اجتماعی سالم و تجربه‌های جدید زندگی متعادل شود. آرامش خوب است، اما رشد و تجربه‌ی زندگی واقعی زمانی اتفاق می‌افتد که از محدوده‌ی راحتی خارج شویم.

مشتاقانه منتظر دریافت نظرات شما دوستان عزیز هستیم