با معلم بد فرزندم چه کار کنم؟

با وجود حضور بسیاری از معلمان دغدغه‌مند و کاربلند متاسفانه گاهی معلم بد هم در مدارس دیده می‌شود. علت‌های مختلفی برای این بد بودن می‌تواند وجود داشته باشد: درآمد کم و نارضایتی از شغل، نبود فیلترهای درست برای پالایش معلمان، نبود نظارت کافی یا فرسودگی ناشی از سختی شغل پس از چندین سال.

وقتی فرزندتان از یک معلم بد شکایت می‌کند، طبیعی است که نگران عملکرد او در مدرسه باشید. ممکن است از خود بپرسید که چه چیزی یاد می‌گیرد، آیا مضطرب یا غمگین است و آیا برای رفتن به پایه بعدی آماده خواهد بود یا خیر.

در حالی که این نگرانی‌ها طبیعی هستند، راه‌هایی برای کنار آمدن با این وضعیت و کمک به فرزندتان برای داشتن حس خوب نسبت به معلم و روز مدرسه وجود دارد.

واقعاً «معلم بد» کیست؟ برخی از معلمان قربانی شایعات می‌شوند و شهرت بی‌اساس بدجنس یا ناکارآمد بودن پیدا می‌کنند، در حالی که برخی دیگر واقعاً همینطور هستند.

در زیر برخی از رایج‌ترین انواع معلمانی که در میان بچه‌ها شهرت “بد” پیدا می‌کنند، آورده شده است:

  • معلم کسل‌کننده: معلمان کسل‌کننده بین سخنرانی برای کلاس و توزیع برگه‌های کاری در نوسان هستند. در حالی که معلمان جذاب‌تر گهگاه سخنرانی و برگه کاری می‌دهند، اما تکالیف عملی، پروژه‌ها و بحث‌های گروهی را نیز برای الهام بخشیدن به دانش‌آموزان خود در نظر می‌گیرند.
  • معلم بی‌نظم: کلاس درس این معلم بیشتر شبیه به یک مهمانی است تا یک محیط سازمان‌یافته برای یادگیری. دانش‌آموزان در طول درس گپ می‌زنند، با معلم با پرخاش حرف می‌زنند، و حتی ممکن است در طول کلاس اشیا را پرتاب کنند. برخی از دانش‌آموزان ممکن است این معلم را دوست داشته باشند، اما نمی‌توانند بگویند که قرار است در مدرسه چه چیزی یاد بگیرند. سایر دانش‌آموزان ممکن است شکایت کنند که کلاس درس پر سر و صدا، آشفته، استرس‌زا یا طاقت‌فرسا است.
  • معلم ساده‌گیر: این معلم مطالب را به طور عمیق آموزش نمی‌دهد و به رویکرد “یک سطح برای همه” پایبند است. فرزند شما ممکن است از کسل بودن شکایت کند یا بگوید مدرسه خیلی آسان است. ممکن است متوجه شوید که تکالیف مدرسه فرزندتان بسیار آسان‌تر از قبل است و برای تکمیل آن به تلاش کمی نیاز دارد. معلم فرزند شما باید در سطح کلی فرزندتان کار کند.
  • معلم بدجنس: یک معلم بدجنس مایل نیست برای دانش‌آموزانی که واقعاً در تلاش هستند، استثنا قائل شود. ممکن است سر بچه‌ها داد بزند، هنگام پرسیدن سؤال چشم‌هایش را بچرخاند و دانش‌آموزان را مسخره کند. به نظر می‌رسد که آن‌ها بچه‌ها را دوست ندارند.

هر معلمی روزهای بدی دارد – اما یک روز بد، یک معلم وحشتناک را نمی‌سازد. معلمی که واقعاً بد است، به طور منظم در یک یا چند دسته از این دسته‌ها قرار می‌گیرد. قبل از اقدام، باید اطلاعات بیشتری در مورد وضعیت کسب کنید.

معمولاً والدینی که نگران هستند فرزندشان با یک معلم بد سر و کار دارد، به یکی از دو دلیل نگران هستند: یا کودک از مدرسه به خانه آمده و داستان‌های وحشتناکی در مورد روزش گفته است یا والدین داستان‌های وحشتناکی از سایر والدین شنیده‌اند.

اولین غریزه شما ممکن است این باشد که فوراً وارد عمل شوید و تغییراتی ایجاد کنید – این کار را نکنید. در عوض، قبل از انجام هر کار دیگری، مکث کرده و اطلاعات لازم را جمع‌آوری کنید تا بفهمید دقیقاً چه اتفاقی در حال رخ دادن است. داستان‌هایی که از فرزند یا دوستان خود شنیده‌اید ممکن است کل ماجرا نباشد.

ممکن است فرزند شما آنچه را که معلم به او گفته است اشتباه فهمیده باشد، یا ممکن است در حال تکرار یک شایعه بچگانه در مدرسه باشد. دوستان شما که معلم را دوست ندارند ممکن است حاضر به در نظر گرفتن این نباشند که فرزندشان ممکن است در ایجاد مشکلات در مدرسه نقشی داشته است.

وادار کردن فرزندتان به فکر کردن در مورد مطالبی که باید در مدرسه مطالعه کند، می‌تواند کنجکاوی را برانگیزد و به یک تمرین یادگیری تبدیل شود. یک معلم ناکارآمد ممکن است تکالیفی بدهد، اما اطمینان حاصل نکند که مطلب کاملاً درک شده است.

شما می‌توانید با پرسیدن سؤال و تشویق فرزندتان به فکر عمیق‌تر در مورد کارهای کلاسی‌اش، در خانه کمک کنید.

در اینجا چند مورد برای شروع وجود دارد:

  • آیا می‌توانی چیزی را که امروز یاد گرفتی به من یاد بدهی؟
  • آیا در مورد آنچه یاد گرفتی سؤال دیگری داری؟
  • فکر می‌کنی چگونه می‌توانی از این دانش در آینده استفاده کنی؟

این نوع بحث، بچه‌ها را وادار می‌کند تا بیشتر در مورد درس‌هایشان فکر کنند و سرنخ‌های ارزشمندی در مورد معلمانشان و آنچه در کلاس درس اتفاق می‌افتد، به والدین می‌دهد.

هنگامی که اطلاعات بیشتری به دست آوردید، چندین مرحله وجود دارد که می‌توانید انجام دهید. فرزند شما برای امسال به این کلاس اختصاص داده شده است. وقتی والدین رابطه مثبتی با معلم و مدرسه دارند، همه از آن بهره‌مند می‌شوند. انتخاب بهترین استراتژی برای زمانی که با چیزی که انتظارات ما را برآورده نمی‌کند مواجه می‌شویم، می‌تواند ما – و فرزندانمان – را برای مشکلات چالش‌برانگیزی که ممکن است در آینده با آن‌ها روبرو شویم، آماده کند.

با کمک به فرزندتان شروع کنید تا مسئله را دقیقاً مشخص کند و بگوید چه چیزی به نظر او ممکن است آن را بهبود بخشد. برخی از تکنیک‌های مقابله‌ای را پیشنهاد دهید که می‌تواند برای حل مشکل در کلاس درس از آن‌ها استفاده کند.

به عنوان مثال، اگر معلم به سؤالات پاسخ نمی‌دهد، آیا فرزندتان می‌تواند پاسخ را در یک کتاب، از همکلاسی‌هایش، یک وب‌سایت یا یادداشت‌هایش پیدا کند؟ اگر کلاس درس آشفته است، آیا فرزندتان می‌تواند برای انجام کارش به یک نقطه آرام در اتاق یا راهرو برود؟

سناریوی نقش‌آفرینی را امتحان کنید که در آن فرزندتان بتواند نزدیک شدن به معلم خود در مورد مشکل را تمرین کند. یا، می‌توانید با چند نکته صحبت که می‌تواند به تنهایی هنگام صحبت با معلم استفاده کند، او را راهنمایی کنید.

مهم‌تر از همه، حمایت از فرزندتان و اطمینان دادن به او که نگرانی‌هایش را جدی می‌گیرید، مهم است. به او بگویید که درک می‌کنید و در هر مرحله برای راهنمایی او خواهید بود.

زمانی را برای صحبت با معلم برنامه‌ریزی کنید. در صورت امکان، بهتر است این کار را حضوری انجام دهید. به آرامی به معلم بگویید که فرزندتان چه چیزی با شما به اشتراک گذاشته است و به آموزگار فرصت دهید تا پاسخ دهد. مراقب باشید که آنچه فرزندتان گفته است را بدون متهم کردن بیان کنید. به علاوه طوری انتقال دهید که نگاه معلم به فرزندتان بد نشود. همیشه هنگام صحبت با معلم احترام بگذارید.

معلم ممکن است وقایع را به طور متفاوتی توضیح دهد یا کاملاً از نحوه درک شدن خود بی‌اطلاع باشد. پس از شنیدن احساس فرزندتان، ممکن است تحت تأثیر قرار گیرد تا در رفتار خود تأمل کند و رویکرد جدیدی در پیش بگیرد.

شنیدن آن ممکن است آسان نباشد، اما ممکن است متوجه شوید که فرزندتان بخشی از مشکل است. به عنوان مثال، دبیر او ممکن است تمایلی به کمک به او نداشته باشد زیرا فرزندتان از توجه کردن، مشارکت، پیروی از دستورالعمل‌ها یا یادداشت‌برداری در کلاس خودداری می‌کند.

دیدن کلاس در عمل اغلب کافی است تا به والدین کمک کند تمام پویایی‌های در حال اجرا را درک کنند. هر مدرسه‌ای قوانین متفاوتی در مورد بازدید والدین دارد، بنابراین قبل از برنامه‌ریزی یک روز برای توقف و مشاهده، با دفتر و معلم مشورت کنید.

مدیران بسیار مشغول هستند و معمولاً به کارکنان خود به عنوان متخصص اعتماد می‌کنند تا مسائل کلاس درس را حل و فصل کنند. به یاد داشته باشید که درگیر کردن مدیر اساساً شکایت کردن به رئیس معلم است. معلم ممکن است از شما به خاطر “خبرچینی” از او رنجیده شود، و یا بخواهد سر نمرات فرزندتان انتقام بگیرد.

با بیان واضح مشکل از نظر خودتان در یک یا دو جمله شروع کنید. آماده باشید تا توضیح دهید که چگونه از آنچه می‌دانید مطلع شده‌اید. در مورد آنچه اتفاق افتاده است و چگونه بر فرزندتان تأثیر گذاشته است صحبت کنید.

انتظار نداشته باشید که مدیر جزئیات برنامه‌ریزی شده‌اش را برای رسیدگی به هرگونه مشکل با نیروهایش بیان کند. هرگونه اقدام انضباطی احتمالاً با احتیاط رسیدگی خواهد شد.

تغییر معلم آخرین راه چاره است. تغییر کلاس درس به معنای سازگاری با همسالان جدید، یک روال جدید و قوانین مختلف کلاس درس است. برخی از مدارس ممکن است به دلیل محدودیت‌های کارمندی یا سیاست‌های ناحیه، قادر به ارائه معلم دیگری نباشند.

اگر نمی‌توانید آموزگار یا مدرسه را تغییر دهید، تمام تلاش خود را برای پر کردن هرگونه شکاف یادگیری در اسرع وقت انجام دهید. به دنبال تدریس خصوصی یا گزینه‌های دیگر برای ارائه یادگیری در خارج از مدرسه باشید. به این ترتیب، فرزندتان برای رفتن به پایه بعدی در سال بعد آماده خواهد بود.

مهارت‌های مقابله و تنظیم خود را برای هدایت موقعیت به فرزندتان آموزش دهید تا احساس کند برای دفاع از خود توانمند است. مرتباً با او صحبت کنید تا مطمئن شوید وضعیت بدتر نشده است و وضعیت عاطفی و ذهنی او را زیر نظر داشته باشید.

به یاد داشته باشید که در حالی که یک سال تحصیلی کامل با یک معلم ناکارآمد بسیار دور از ایده‌آل است، اما پایان آموزش فرزند شما نیست. دروس دیگر و سال‌های تحصیلی دیگر، معلمان مختلفی را وارد زندگی فرزندتان خواهند کرد. تجربه او را به عنوان درسی در مورد نحوه برخورد با موقعیت‌های دشوار و افراد دشوار ببینید – مهارت‌هایی که در طول زندگی برای او بسیار مفید خواهند بود.

مشتاقانه منتظر دریافت نظرات شما دوستان عزیز هستیم