چگونه با کودک زیر هفت سال در شرایط جنگ برخورد کنیم؟ | راهکارهای حفظ سلامت روان کودک در بحران

در روزهایی که اخبار جنگ در کانال‌ها و این طرف و آن طرف مدام رد و بدل می‌شود، شاید یکی از بزرگ‌ترین نگرانی‌های ما پدر و مادرها، حفظ آرامش روانی فرزند کوچکمان باشد. کودکان زیر هفت سال مثل ما بزرگ‌ترها نیستند که بتوانند تحلیل کنند یا با منطق قضیه را کنار بگذارند. آن‌ها دنیا را با چشم ما می‌بینند و با حال ما می‌فهمند. پس اگر نگران حالشان هستیم، باید اول از همه ببینیم خانه‌مان چه فضایی دارد.

یکی از اولین کارهایی که باید بکنیم این است که فضای خانه را از اخبار جنگ و تصاویر ناراحت‌کننده خالی کنیم. شاید خودمان دلمان بخواهد اخبار را دنبال کنیم، ولی پخش اخبار با صدای بلند یا دیدن تصاویر خرابی و جنگ، به شدت کودک را مضطرب می‌کند. بهتر است اگر قرار است اخبار را دنبال کنیم، با گوشی یا هدفون و در یک فضای خصوصی باشد، نه جایی که کودک با گوش‌های تیزش بشنود و ذهنش درگیر شود.

مثلاً اگر کودک در حال بازی است، تلویزیون را خاموش کنیم یا صدایش را ببندیم. اگر خیلی نگران خبری هستیم، بعد از خواب کودک، یا وقتی در اتاق خودش است، آن را پیگیری کنیم. بچه‌ها حتی اگر وانمود کنیم که حواسمان نیست، متوجه نگرانی ما می‌شوند.

اگر کودک مستقیماً سوالی درباره جنگ یا اتفاقی که شنیده پرسید، اول سعی کنیم موضوع را به نرمی عوض کنیم. مثلاً اگر گفت: «مامان، چرا خونه مردم خراب شده؟» می‌توانیم بگوییم: «راستی یادم افتاد یه بازی جدید برات دارم، بیا نشونت بدم!» یا «بیا ببین ناهار چی داریم امروز!»

تغییر موضوع بدون دروغ گفتن، کمک می‌کند ذهن کودک درگیر مسائلی نشود که ظرفیت درکش را ندارد. یادمان باشد که کودک زیر هفت سال هنوز در مرحله تخیل و احساسات است، نه تحلیل منطقی.

گاهی ممکن است کودک دست‌بردار نباشد و بخواهد بداند واقعاً چه شده. در این صورت بهتر است قضیه را برایش ساده و قابل‌درک کنیم. نه اینکه حقیقت را انکار کنیم، بلکه طوری توضیح بدهیم که برای او قابل هضم باشد.

مثلاً اگر گفته: «اون بچه چرا گریه می‌کرد؟» بگوییم: «پاش درد گرفته بود، بردنش دکتر که خوب شه.» یا «اونجا خراب شده بود، الان دارن درستش می‌کنن.»

اینجا لحن ما خیلی مهم است؛ آرام، مهربان و مطمئن حرف بزنیم. کودک بیشتر از کلمات، از لحن ما می‌فهمد که اوضاع چطور است.


آخرین پست‌های همدردی


اگر صدای بلند یا ناگهانی در خانه پیچید، مثلاً صدای هواپیما یا انفجار، سریعاً واکنش نشان دهیم. کودک را در آغوش بگیریم، او را نوازش کنیم و با صدای آرام بگوییم: «من کنارتم. صدای بلندی بود، ولی الان همه چیز امنه.»

به او کمک کنیم احساساتش را بیان کند. ازش بپرسیم: «ترسیدی؟ دوست داری بگی چه حسی داشتی؟» گاهی فقط گفت‌وگو کردن و در آغوش گرفتن، معجزه می‌کند. بچه باید بداند که اگر هم چیزی ترسناک شد، ما هستیم و محافظتش می‌کنیم.

کودکان از ثبات و پیش‌بینی‌پذیری آرامش می‌گیرند. اگر خیلی چیزها در اطرافمان تغییر کرده، حداقل روتین‌های خانه را حفظ کنیم. ساعت خواب، وعده‌های غذایی، بازی و حتی کلاس‌هایی که می‌رفت را اگر می‌شود، ادامه بدهیم.

مثلاً اگر هر شب قصه می‌خواندیم، حالا هم همان قصه را بخوانیم. اگر ظهرها با هم نقاشی می‌کشیدیم، حتی اگر حالمان خوب نیست، نقاشی کنیم. تغییر زیاد به کودک این پیام را می‌دهد که اوضاع خوب نیست، پس بهتر است آرامش را از طریق روتین‌ها برگردانیم.

بازی، خنده، شوخی و حتی بردن بچه به خانه فامیل یا پارک، می‌تواند معجزه کند. بچه زیر هفت سال هنوز زمان را نمی‌فهمد، او در حال زندگی می‌کند. پس اگر «الان» حالش خوب باشد، یعنی حالش خوب است.

مثلاً می‌توانیم بازی‌های دسته‌جمعی انجام دهیم، دالی بازی کنیم، یا یک مسابقه طنز خانگی ترتیب دهیم. اگر امکانش هست، او را به خانه مادربزرگ ببریم تا با نوه‌های دیگر بازی کند. یا به یک فضای شاد مثل خانه بازی ببریم.

در این شرایط، کودک نیاز دارد آدم‌های بیشتری ببیند و با هم‌سن و سال‌هایش بازی کند. این ارتباط اجتماعی، ذهنش را از ترس‌ها جدا می‌کند و به او نشاط می‌دهد.

اگر می‌شود او را به هیئت کودک، پارک، خانه بازی یا دورهمی‌های فامیلی ببریم. فقط دقت کنیم فضا ایمن و شاد باشد. کودک در کنار دیگران، احساس امنیت بیشتری می‌کند.


کودک زیر هفت سال نه تحلیل بلد است و نه پیش‌بینی. اگر حال امروز او را خوب نگه داریم، از اضطراب و افسردگی آینده‌اش جلوگیری کرده‌ایم. با حذف اخبار از خانه، حفظ روتین‌ها، آغوش‌های امن و بازی‌های شاد، می‌توانیم در دل تاریکی‌ها، برایش چراغی روشن نگه داریم.


مشتاقانه منتظر دریافت نظرات شما دوستان عزیز هستیم