چطور با سیگار کشیدن فرزندم برخورد کنم؟
دیدن سیگار کشیدن فرزند برای هر پدر و مادری می تواند سخت باشد. انگار ناگهان تمام تصوراتتان از کودک یا نوجوانتان فرو میریزد. شاید اول باورش سخت باشد، بعد خشم و ترس سراغتان بیاید؛ از آیندهاش نگران شوید، از دوستانش بترسید، یا از خودتان بپرسید: «کجا اشتباه کردم؟». اما در همین نقطه، مهمترین تصمیم زندگی تربیتیتان شروع میشود. تصمیمی که میتواند یا رابطهتان را خراب کند، یا نجاتش دهد.
۱. اول خودت را آرام کن
اولین واکنش اغلب والدین، عصبانیت و ترس است. اما واقعیت این است که فوران خشم، راه گفتوگو را میبندد. اگر الان عصبانی هستی، چیزی نگو یا نهایتا فقط یک جمله کوتاه بگو: «میخوام بعداً با هم حرف بزنیم». بعد برو قدم بزن، نفس بکش، یا با کسی (غیر از فامیل) دردِدل کن تا آرام شوی. چون اولین گفتوگو با فرزندت، جهت رابطهتان را تعیین میکند.
۲. با کنجکاوی بپرس، نه بازجویی
وقتی آرام شدی، وقت حرف زدن است. اما نه با لحنِ یک بازپرس! به جای پرسیدنِ «چرا این کارو کردی؟»، بپرس: «چی شد که تصمیم گرفتی امتحانش کنی؟». شاید کنجکاو بوده، شاید دوستش تعارف کرده، شاید استرس داشته. اگر بدانی پشتِ این رفتار چه احساسی است، راحتتر میتوانی کمکش کنی.
مثلاً نوجوانی میگفت: «احساس میکردم وقتی میکشم، بزرگ شدم!» این یعنی او دنبال حس استقلال است، نه نیکوتین. و اینجا نقش تو، هدایت احساسش است نه سرکوب رفتارش.
۳. بگذار به واقعیت ها برسد
به جای ترساندن با جملاتی مثل «ریهات رو با این کار نابود می کنی»، باهاش درباره نتایجی که سیگار کشیدن می تونه برای آینده اش داشته باشه حرف بزن. نه این طوری که پشت سر هم همه ی مضراتش رو بگی. سعی کن تفکر تحلیلی خودش فعال بشه. مثلا بپرس: «به نظرت چرا اکثر خونواده ها سیگار کشیدن رو چیز بدی می دونن؟»، یا «فکر می کنی سیگار کشیدن چه آسیب هایی می تونه برات داشته باشه؟»
۴. قانون بگذار، اما محترمانه
خانهات باید امن باشد، اما نه پادگان. قانونت را واضح بگو: «در خانه یا ماشین ما سیگار کشیدن ممنوعه، چون نمیخوام هوای آلوده وارد بدنمون بشه». توضیح منطقی باعث میشود فرزندت احساس کنترلشدن نکند. یادت باشد هدف از قانون، نظم است نه انتقام.
۵. تهدید را با حمایت عوض کن
بسیاری از والدین از روی نگرانی، تهدید میکنند: «اگه بازم بکشی، گوشیتو میگیرم!» اما این تهدیدها معمولاً نتیجه برعکس دارند. فرزند یاد میگیرد پنهانکاری کند. درعوض بگو: «میدونم ترککردنش سخته، ولی هر وقت خواستی کمک بخوای، من اینجام».
در این مرحله میتوانی با او درباره برنامههای ترک مخصوص نوجوانان صحبت کنی، مثل گروههای حمایتی یا اپهای ترک سیگار. حتی دیدن یک ویدئوی واقعی یا مطالعه یک کتاب از تجربهی ترک، میتواند الهامبخش باشد.
۶. الگوی واقعی باش
اگر خودت سیگار میکشی، ترک تو بزرگترین پیام برای اوست. نوجوانها بیشتر از گوش، با چشم یاد میگیرند. اگر فرزندت ببیند تو واقعاً در حال تلاش برای ترک هستی، احترامش به تو بیشتر میشود. بگو: «منم میدونم سخته، ولی دارم تلاش میکنم»؛ این یعنی صداقت و هممسیر بودن.
۷. محیط و دوستانش را بشناس
گاهی موضوع، سیگار نیست؛ جمعی است که او را به سمتش هل میدهد. سعی کن بدون بازجویی یا جاسوسی، بفهمی وقتش را با چه کسانی میگذراند. اگر حس میکنی تأثیر منفی دارند، با ظرافت راههای جایگزین پیشنهاد بده؛ مثلاً کلاس ورزشی، گروه داوطلبی یا جمعی از دوستان سالمتر. علاقمندی های سالمش را پیدا کن تا بتوانی کمکش کنی.
۸. ریشه را ببین، نه فقط دود را
خیلی از نوجوانها از سیگار برای فرار از اضطراب یا احساس بیکفایتی استفاده میکنند. اگر حس کردی پشتِ این رفتار، احساسات عمیقتری است، مثل تنهایی، اضطراب، یا فشار تحصیلی، حتماً از مشاور نوجوان کمک بگیر. گاهی یک گفتوگوی درمانی ساده، جایگزینِ هزاران تذکر والدین میشود.
مخلص کلام
روبهرو شدن با سیگار کشیدن فرزند یعنی آزمونِ صبر و خرد. تو باید همزمان پدر یا مادرِ قاطع باشی و دوستی فهمیده. بهجای تمرکز بر «چرا سیگار کشیدی»، روی «چطور میتونیم با هم درستش کنیم» تمرکز کن. چون فرزندت، حتی اگر ظاهرش خونسرد باشد، هنوز نیاز دارد بداند که عشق تو بیقید و شرط است.