خطرات هوش مصنوعی در آموزش فرزندتان

  • از جمله خطرات هوش مصنوعی: کودکانی که از میان‌بُرهای هوش مصنوعی استفاده می‌کنند، اغلب از فرایند تلاش و چالش که مهارت حل خلاقانه مسئله و تاب‌آوری را تقویت می‌کند، عبور می‌کنند.
  • دانش‌آموزان می‌توانند با کمک هوش مصنوعی مقاله بنویسند، اما ممکن است هنگام گفتگو برای بیان ایده‌های خود دچار مشکل شوند.
  • دسترسی به هوش مصنوعی نوع جدیدی از نابرابری آموزشی ایجاد می‌کند؛ جایی که موفقیت بیشتر به منابع دیجیتال وابسته است تا شایستگی واقعی.

هرچند هوش مصنوعی در آموزش جذاب به نظر می‌رسد، اما معایبی هم دارد. استفاده بیشتر از ابزارهای رایانه‌ای نگرانی‌هایی درباره حفظ امنیت اطلاعات دانش‌آموزان ایجاد کرده است. همچنین این دغدغه وجود دارد که کودکان ممکن است برخی مهارت‌های مهم، مانند تفکر انتقادی و هوش هیجانی، را از دست بدهند. وقتی مدارس بیش از پیش از سامانه‌های هوش مصنوعی استفاده می‌کنند، باید بپرسیم نه فقط این فناوری چه کارهایی می‌تواند انجام دهد، بلکه چه چیزهایی را ممکن است ناخواسته از فرایند یادگیری حذف کند.

هوش مصنوعی زمانی بر تفکر انتقادی تأثیر منفی می‌گذارد که کار ذهنی لازم برای پرورش این مهارت‌ها را خودش انجام دهد. وقتی دانش‌آموزان می‌توانند پاسخ را مستقیماً از هوش مصنوعی بگیرند، بدون اینکه خودشان مسئله را حل کنند، فرصت‌های مهم برای یادگیری استدلال منطقی و حل مرحله‌به‌مرحله مسائل را از دست می‌دهند.

فرض کنید کودکی در حل یک مسئله ریاضی گیر کرده است. معمولاً او روش‌های مختلف را امتحان می‌کند، اشتباه می‌کند و کم‌کم به پاسخ می‌رسد. این مسیر، قدرت ذهنی ایجاد می‌کند و به او می‌آموزد مسائل بزرگ را به بخش‌های کوچک‌تر و قابل حل تقسیم کند. اما وقتی هوش مصنوعی می‌تواند فوراً پاسخ بدهد، چرا باید این مسیر یادگیری را طی کند؟

پژوهش مؤسسه مک‌کینزی نشان می‌دهد که استدلال منطقی یکی از مهم‌ترین مهارت‌ها برای موفقیت آینده است. یعنی توانایی نتیجه‌گیری منطقی بر اساس شواهد و تشخیص نقاط قوت و ضعف استدلال‌ها. اما اگر دانش‌آموزان عادت کنند که هوش مصنوعی اطلاعات را برایشان جمع‌بندی کند، ممکن است هرگز نیاموزند منابع را به‌طور انتقادی ارزیابی کنند، بی‌عدالتی را تشخیص دهند یا استدلال‌های قوی و منسجم خود را بسازند.

تأثیرات منفی هوش مصنوعی در آموزش محدود به تکالیف جداگانه نیست. وقتی دانش‌آموزان برای نوشتن، پژوهش و حل مسئله به هوش مصنوعی تکیه می‌کنند، درواقع کار شناختی لازم برای رشد توانایی علمی خود را به آن می‌سپارند.

برخی دانش‌آموزان می‌توانند با کمک هوش مصنوعی مقالات عالی بنویسند، اما در گفتگو برای بیان ایده‌هایشان مشکل دارند. آن‌ها یاد گرفته‌اند سؤالات مناسب را از هوش مصنوعی بپرسند، اما صدای شخصی خود را پیدا نکرده‌اند یا نتوانسته‌اند به‌تنهایی درباره مفاهیم بزرگ فکر کنند. این می‌تواند توهم مهارت ایجاد کند و در دنیای واقعی که نیاز به تفکر سریع دارد، کمکی به آن‌ها نکند.

شاید نگران‌کننده‌ترین موضوع این باشد که هوش مصنوعی می‌تواند رشد خلاقیت و تفکر اصیل را متوقف کند. وقتی دانش‌آموزان می‌توانند با چند دستور، ایده، مقاله یا حتی اثر هنری تولید کنند، ممکن است هرگز یاد نگیرند با ابهام روبه‌رو شوند، گزینه‌های مختلف را بررسی کنند یا صدای خلاق خود را پرورش دهند.

خلاقیت واقعی اغلب از دل محدودیت‌ها و چالش‌ها بیرون می‌آید. وقتی دخترم روزها وقت گذاشت تا طرح درختی با درپوش بطری بسازد، در حال پرورش مهارت حل خلاقانه مسئله بود؛ مهارتی که با درخواست ایده از هوش مصنوعی به دست نمی‌آید. او مجبور بود با محدودیت مواد موجود کار کند، رویکردهای مختلف را امتحان کند و از شکست‌ها بیاموزد. این نوع یادگیری عملی و آزمون‌وخطا هم خلاقیت را می‌سازد و هم تاب‌آوری را.

توانایی هوش مصنوعی برای ارائه راه‌حل‌های فوری می‌تواند این فرایند یادگیری ضروری را کوتاه کند. نتیجه این می‌شود که دانش‌آموزان به مصرف‌کننده محتوای تولیدشده توسط هوش مصنوعی تبدیل شوند، نه خالق ایده‌های خودشان.

بررسی نگاه برخی شرکت‌ها به هوش مصنوعی و رشد انسانی، الگوهای نگران‌کننده‌ای را نشان می‌دهد. پژوهش مک‌کینزی، با وجود گستردگی، نگاهی تجاری‌محور به آموزش دارد که باید در برابر آن مقاومت کنیم. وقتی آن‌ها می‌گویند سازگاری یعنی «توانایی تطبیق آسان با موقعیت‌ها یا روش‌های کاری جدید حتی وقتی مهارت‌های تازه لازم باشد»، درواقع می‌گویند افراد باید به هر شکلی که شرکت‌ها می‌خواهند تغییر کنند.

این یادآور تجربه یکی از اعضای جامعه ماست که وقتی به رئیسش گفت نباید افراد را مجبور به کار در دوران قاعدگی دردناک کرد، با تعجب روبه‌رو شد. او بدن کارکنان را «منبعی برای بهره‌برداری کاری» می‌دید، نه یک انسان. به همین شکل، آموزش مبتنی بر هوش مصنوعی ممکن است کودکان را به‌عنوان «نیروی کار آینده» برای بهینه‌سازی ببیند، نه انسان‌های کامل که نیاز به مراقبت دارند.

وقتی سامانه‌های آموزشی هوش مصنوعی کارآمدی و نتایج قابل سنجش را بر یادگیری عمیق و رشد شخصی مقدم می‌دانند، خطر پرورش نسلی وجود دارد که در پیروی از دستورهای هوش مصنوعی مهارت دارد، اما در تفکر مستقل، هوش هیجانی و حل خلاقانه مسائل ضعیف است.

هوش مصنوعی در آموزش همچنین تهدیدی برای گسترش نابرابری‌های موجود است. دانش‌آموزانی که به ابزارهای هوش مصنوعی و مهارت‌های دیجیتال دسترسی دارند، نسبت به دیگران برتری زیادی خواهند داشت. این امر نوع جدیدی از نابرابری آموزشی ایجاد می‌کند که در آن موفقیت نه‌تنها به منابع معمول، بلکه به دسترسی و مهارت‌های مرتبط با هوش مصنوعی وابسته است.

همچنین نگرانی جدی درباره حریم خصوصی داده‌ها وجود دارد. سامانه‌های آموزشی هوش مصنوعی حجم زیادی از داده‌ها را درباره شیوه یادگیری، نقاط ضعف و حتی حالات احساسی کودکان جمع‌آوری می‌کنند. همان‌طور که متخصصان ایمنی هوش مصنوعی هشدار داده‌اند، این داده‌ها می‌تواند مورد سوءاستفاده قرار گیرد.

شاید نگران‌کننده‌ترین موضوع مربوط به خطرات هوش مصنوعی، وابستگی بیش از حد به این ابزارهای دیجیتال باشد. وقتی دانش‌آموزان برای وظایف شناختی پایه به این فناوری تکیه کنند، ممکن است مهارت‌های انسانی اساسی را که هیچ فناوری‌ای جایگزینش نمی‌شود، از دست بدهند.

باید به یاد داشته باشیم که هدف آموزش تولید «نویسندگان ماهر پرسش برای هوش مصنوعی» نیست، بلکه پرورش انسان‌های اندیشمند، خلاق و همدل است که بتوانند به‌تنهایی فکر کنند و مشارکت معناداری در جامعه داشته باشند. اگر اجازه دهیم هوش مصنوعی بخش زیادی از فرایند یادگیری را بر عهده گیرد، خطر آن وجود دارد که نسلی بسازیم که در کار با فناوری قوی است اما در اندیشیدن مستقل ناتوان.

با توجه به این نگرانی‌ها درباره تأثیر هوش مصنوعی بر یادگیری، باید با دقت بیندیشیم که کودکان ما در دنیای ترکیب‌شده با هوش مصنوعی به چه مهارت‌هایی واقعاً نیاز خواهند داشت.

هرچند پیش‌بینی دقیق آینده ممکن نیست، پژوهش‌های اخیر راهنمایی‌هایی ارائه می‌دهند. مطالعه مک‌کینزی درباره مهارت‌های نیروی کار آینده ۵۶ توانایی خاص را شناسایی کرده که با گسترش وظایف خودکار توسط هوش مصنوعی، اهمیت بیشتری پیدا خواهند کرد.

این مهارت‌ها صرفاً فنی نیستند؛ از سواد دیجیتال تا کارآفرینی را دربر می‌گیرند. آشنایی با این چارچوب می‌تواند به ما کمک کند آگاهانه‌تر انتخاب کنیم که در رشد فرزندانمان بر چه مهارت‌هایی تمرکز کنیم؛ درحالی‌که همچنان به یاد داشته باشیم هدف ما بهینه‌سازی کودکان برای کار نیست، بلکه پرورش تمامیت انسانی آن‌هاست.

این نگرانی‌ها درباره خطرات هوش مصنوعی در یادگیری به‌منظور ایجاد ترس نیست، بلکه برای کمک به شماست تا تصمیمات آگاهانه‌تری درباره آموزش و رشد فرزندتان بگیرید.

مسئله این نیست که باید به‌طور کامل از هوش مصنوعی دوری کنیم، چنین چیزی نه ممکن است و نه لازم. بلکه باید آگاهانه کمک کنیم فرزندانمان مهارت‌هایی را پرورش دهند که در دنیای ترکیب‌شده با هوش مصنوعی بیشترین اهمیت را خواهند داشت.

مشتاقانه منتظر دریافت نظرات شما دوستان عزیز هستیم